کد خبر: ۸۶۵۳۰
۲۶۲۰ بازدید
۲۸ دیدگاه (۲۷ تایید شده)

عباسعلی پنبه ای را از نو باید شناخت +تصاویر

۱۳۹۷/۱۰/۲
۲۰:۱۵

 

مقدمه

در پی انتشار مقاله ای به مناسبت 21 آذر ،  روز آزادی سرزمین آذربایجان از چنگ اشغالگران  فرقه دمکرات و  حزب توده ، توسط نگارنده  تحت عنوان « مقاومت روحانیت شهرستان میانه در غائله پیشه وری»  بعضی از افرادی که  از روی  حسن نیت یا  به انگیزه ی  گرایش  توده ای و فرقه ای که دارند    به تلاش و تکاپو افتادند، بعضی نقد منصفانه کردند ،  بعضی  اندکی تند و تیز شدند و بعضی دیگر  با فضا سازی ،  بر چسب زنی  یا  با  تحریف تاریخ  و  تحریف شخصیت ها اقدام به  سمپاشی های منفی  نمودند.

 اما  در هر حال  آنچه که مهم است فرصتی به دست آمد  خوانندگان محترم حرف های  طرفین  را دیدند و شنیدند ، حال  باید  پیرامون هر کدام درست و دقیق تحقیق کنند و از میان آنها  ، منطقی ترین و صحیح ترین آنها را انتخاب بکنند.  فبشر ِعبٰادی الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ

 در ادامه  و تکمیل مقاله پیشین ،  هم اینک به معرفی  چهره ی تحریف شده یکی از شخصیت های این ماجرا   پرداخت می شود ،  کسی که وقتی متوجه خیانت سردمداران فرقه دمکرات و حزب توده شد راه خود را از آنها جدا کرد و از   میانه ی  راه  به آغوش مردم و میهن بازگشت و هرگز به بیگانگان دل نبست و به آنها  نپیوست  و او  مرحوم عباسعلی پنبه ای بود.  

معرفی اجمالی

  عباسعلی پنبه ای  سال 1276 ش در شهر میانه متولد شد. نام پدرش کربلای بخشعلی و نام مادرش زبیده بود. آن طوری که معروف است او از همان دوران  جوانی  فرد  متدین و مذهبی  بود، مرتب به مسجد می رفت و در نماز جماعت  حاضر می شد. مشهور است  شبی در مسجدآقایار سلطان میانه مشغول عبادت شده و تا صبح هزار رکعت نماز خوانده بود. او با این که سواد خواندن و نوشتن نداشت  اما دارای  رشد عقلی  و بینش خاص سیاسی واجتماعی بود و به عبارتی عقلش بیشتر از علمش بود. روحیه کنجکاو ، پرسشگر و ظلم ستیزی داشت. تلاش می کرد از همه چیز سر در بیاورد، همیشه در برابر خوانین و مالکین ازحقوق رعایا وتوده مردم دفاع می کرد. گفته شده  که وی در نهضت مشروطه نیز حضورفعال  داشته ولی  با توجه به تاریخ تولد ایشان ، این نقل درست به نظر نمی رسد زیرا  عباسعلی در این ایام بیش از 10 سال نداشته است.

  یک بار در دوران رضا خان به خاطر فعالیت های سیاسی  و حمایت از قشر ستمدیده  دستگیر و در تبریز محاکمه ومحکوم به زندان شد و پس از اتمام زندان به کردستان تبعید و در آنجا با قاضی محمد رهبر فرقه دمکرات کردستان و بعضی دیگر آشنا گردید. 

او پس از رهایی از تبعید به میانه آمد و به شغل چاروق دوزی مشغول شد  و در جنب مسجد بازار فعلی (جِنًی لر مسجدی سابق) مغازه ی چاروق دوزی باز کرد و با فرد ی به نام کربلایی علی مسلمی با هم شریک و به شغل چاروق دوزی مشغول شدند که در دهه چهل وپنجاه این مغازه  توسط مرحوم ابراهیم مقدم به «چلوکبابی مقدم» تبدیل شد و معروف بود. 

Image result for ‫تصاویری از مرحوم عباسعلی پنبه ای که تا کنون منتشر نشده اند‬‎

نقل قول از شاهد عینی

پدر بزرگ مادری نگارنده  مرحوم محمد علی طیبی که از بازاریان  و معتمدین شهر  و با کربلایی علی مسلمی دوست بود و آن دو همیشه به مغازه ی یکدیگر رفت وآمد داشتند از این طریق با عباسعلی پنبه ای نیز آشنا و مرتبط شده بود . در عین حال در برخی مسائل ،  آن دو  با هم دیگر اختلاف  نظر جدی  داشتند و گاهی هر دو با هم وارد بحث وگفتگو شده  و  دفاع از مرام ومسلک خود  می پرداختند.  اما  با هم صمیمی بودند و همدیگر را « خال اوغلی» پسر خاله صدا و خطاب می کردند. 

در ماجرای غائله پیشه وری  پدر بزرگم محمد علی ،  عضو « حزب خیریه» شده بود که از سوی دولت مرکزی حمایت می شد ، عباسعلی نیز در « حزب توده و دمکرات » فعالیت داشت که از جانب دولت روسیه شوروی تغذیه و تقویت می شد. 

عباسعلی پنبه ای  هر از چند گاهی  در ارتباط با شغلش به تهران می رفت، تا این که به خاطر روحیه  کنجکاویش با دراویش نعمت اللهی در تهران آشنا شد و به آنها پیوست. یک مدتی هم در میانه خانقاه تاسیس کرد. چنانکه هر شب جمعه در منزل خود «مجمع درویشان»  تشکیل می داد و از این طریق  نیز افکار سیاسی خود  را   به حاضران انتقال می داد. به طوری که در میان مردم میانه گفته می شد :  « وی توده ای بوده  ، درویش هم شده است.»

اخیرا هم انتشار دستخطی از  میرزا عبدالحسین ذوالریاستین شیرازی معروف به « مونس علیشاه» یکی از اقطاب سلسله دراویش نعمت اللهی در روی جلد کناب مونس السالکین و دستورالعمل های او به آقای پنبه ای همین  مطلب را تایید می کند.

دائی نگارنده ، مرحوم حاج محمد ولی طیبی که او نیز  در دهه های اخیر از معتمدین شهر و از ریش سفیدان بازار بود  به نقل از پدرش محمدعلی به بنده نقل می کرد: چند جلسه ای من هم به خانگاه او رفتم و در انجمن درویشان  شرکت کردم ولی خوشم نیامد و دیگر ادامه ندادم .  بعد که عباسعلی مرا در خیابان  دید ، به شوخی گفت : خال اوغلی! شانس آوردی دیگر نیامدی والاّ تو را خوب به تله انداخته بودیم. فقط یک هول دیگه مانده بودکه از تو یک کمونیست کامل عیار بسازیم. اما تو گذاشتی و رفتی  و دُم به تله ندادی . « قویروق تلیه ورمدون.» 

عباسعلی پنبه ای در نوبه ی خود آدم خوش مشرب ، اهل آداب و معاشرت  و بحاثی بود.   در بُعد اقتصادی  و سیاسی به شدت گرایش کمونیستی داشت و در این مورد با همه ، حتی با علمای شهر بحث می کرد و از مرام  کمونیستی خود دفاع می نمود  علاوه  بعضی قرائن و شواهد نشان می داد وی  قبل از این ماجرا ها   با ایادی  روسیه شوروی در ارتباط بوده است یعنی از چند روز پیش خبر از تصرف آذربایجان توسط قوای روسی و فرقه دمکرات  داده بود . 

جالب است برابر نقل برخی منابع ، وی با این که  در حزب توده و فرقه دمکرات حضور فعال داشت  در همین حال هرگز به دولت های بیگانه از جمله روسیه اعتماد و اعتنایی نداشت ؛ بارها از  او شنیده شده بود که می گفت :  روس لارین کج قابرقالارینا لعنت، قولدور انگلیسینن دایی باج اوغلو دیلار، بولارا اطمینان ایله مک اولماز. یعنی  لعنت بر جنس خراب و دنده کج روسها  که  اینها با  انگلیسی های قلدر دائی خواهر زاده هستند، به اینها نمیشود اطمینان کرد. 

Image result for ‫تصاویری از مرحوم عباسعلی پنبه ای که تا کنون منتشر نشده اند‬‎

از صعود تا فرود

 وقتی آذربایجان در آذر1324 به اشغال حزب دمکرات و حزب توده درآمد دراثر همین سوابق ، او به نمایندگی  مردم میانه در مجلس ملی حکومت آذربایجان منصوب شد و در عین حال به ریاست شهربانی کل این حکومت تعیین گردید.  البته آنچه که مشهور است او در این مسئولیت ها  جلوی بسیاری از خونریزی ها را گرفت و معتدل و حتی گاهی مستقل عمل کرد.   

عباسعلی  برخلاف سایر سردمداران فرقه که کاملا سر سپرده دولت روسیه بودند ، به گونه مستقل عمل می کرد و همان طوری که قبلا گفته شد ، اصلا به روس ها اعتمادی نداشت ؛ خود آنها هم این را بخودی می دانستند تا این که از طرف قلی اوف سر کنسول روسیه شوروی به کنسول احضار می گردد. پنبه ای  در میان گفتگو با وی ،  ناگهان بر آشفته شده و با لحن تندی خطاب به وی می گوید: « تو اشتباهی به کنسولگری گماشته شده ای ! بهتر بود به جای  آن  شما را به  تماشاخانه های مسکو می فرستادند و در آنجا به تماشای بازی تئاتر می نشستی »  بعد  از روی صندلی برخاسته و از اتاق خارج می شود.  روشن است که  این گونه برخورد در آن اوضاع و شرایط  دشوار و خفقان  از هر کسی ساخته نیست  و حکایت از جرات و جسارت و شجاعت و شهامت مضاعف و استقلال فکری و عملی  پنبه ای دارد. 

از همین جا بود که پنبه ای از مقام نمایندگی و انتظامی  عزل شده و تقلیل رتبه گرفته و به عنوان فرماندار به ارومیه فرستاده می شود که به نوعی می توان گفت وی را به آنجا تبعید می کنند حتی  به همین   بسنده نمی کنند پس از اندکی باز هم  مسئولیتش را تقلیل داده ، عباسعلی پنبه ای را به  فرمانداری شهر کوچکتر شایور (سلماس کنونی) می فرستند. همه اینها نشان می دهد که وی با سیاست های توسعه طلبانه  روسیه شوروی و سران فرقه  ، سرناسازگاری  و زاویه  داشته  و از این موضع هرگز کوتاه نمی آمد؛ حتی وی فدائیانی را که پایشان را از گلیم خود فراتر می گذاشتند و مرتکب خطایی می شدند به محاکمه می کشید و توبیخشان می کرد.

علاوه  از  بعضی گزارش ها استفاده می شود  وی همیشه تلاش می کرد به هر بهانه ای شده  از  درگیری و خونریزیها کاسته بشود بنابراین گاهی رابط میان فرماندهان ارتش ایران و فدائیان فرقه می شد و آنها را پای میز مذاکره می نشاند، به تبادل اسرای طرفین اصرار و اقدام می کرد تا مانع از اعدام احتمالی آنها بشود و... 

اظهارات عالم بزرگ تبریز

آیت الله میرزا عبدالله مجتهدی از علمای بزرگ تبریز که در غائله ی اشغال آذربایجان از نزدیک شاهد بعضی کارهای  مرحوم پنبه ای بوده درچند مورد از دفتر خاطرات روز شمار خود از  وی  نام برده و او را چنین توصیف می کند :

 شنبه 8/10/1324

«رئیس محکمه ی صحرایی که مجرمین را محاکمه نموده است ظاهرا عباسعلی پنبه ای است که در میانج دکان پنبه دوزی (پاره دوزی )داشته واز آنجا به وکالت مجلس ملی آذربایجان انتخاب شده است آدم درویش مسلک ومتظاهر به دیانت است . ریش دارد وچکمه به پا می کند .اخلاق واطوار این شخص تا اندازه ای شبیه به بعضی پیرتین های زمان انقلاب انگلیس است . وقتی که خواسته اند محکوم ها را بیاویزند نطقی هم ایراد نموده است .»

شنبه 6/11/1324

«آقای پنبه ای که نماینده میانج وآدم درستکار ومتواضع وساده بود از ریاست نظمیه تبریز معاف وبه فرمانداری ارومیه منصوب شده است و به جای وی سرهنگ سیلانی منصوب گردیده است .ولی انفصال آقای پنبه ای از نظمیه برای من اسباب تاسف است مشارالیه اگر چه به جهت قضیه محمدصادق خان از خانواده ی مجتهدی ها بعضی عیب جویی ها نموده ولی چون آدم درستکار وصاحب وجدان بود آدم می توانست که مطالب حق خود پیش وی شرح بدهد ودر صورت حق بودن مطلب ،موافقت رئیس درویش مسلک را تحصیل کند.«

دوشنبه 8/11/1324 

«امروز ساعت پنج بعداز ظهر آقای پیشه وری نخست وزیر حکومت ملی آذربایجان از آقایان علما در منزل آقای حاجی میرزا خلیل آقا مجتهد بازدید نمودند ...اول صحبت در خصوص مالیات بر عایدات بود. بعد از چند موضوع دیگر صحبت به میان آمد .از جمله از آقای پنبه ای که تابه حال رئیس نظمیه ی تبریز بود وحالا فرماندار ارومیه گردیده است مبلغی صحبت شد واز درست کاری وسادگی زندگانی وی چند نفر سخن گفتند.»

یکشنبه 21/11/1324 

«اخبار متفرقه راجع به اوضاع نواحی مختلفه آذربایجان در افواه شایع است از جمله می گویند که کردها ارومیه را گرفته اند وپنبه ای که حاکم آنجا شده بود برگشته است » 

بعد از غائله

 یک سال بعد (آذر1325)که حکومت  خود مختار پیشه وری فرو پاشید و آذربایجان به آغوش وطن بازگشت ، اغلب  سردمداران آن  به روسیه فرار کردند ولی عباسعلی در ایران ماند. او در شهر سلماس دستگیر و در دادگاه تبریز ،  نخست به اعدام  محکوم شد ، بعد این حکم به حبس ابد تبدیل گردید .  پس از یک سال و نیم زندان در تبریز  و یک سال و نیم تبعید به بندر عباس ، نهایتا مورد عفو قرار گرفت. سپس  به میانه آمد و در زادگاهش ساکن و به شغل آزاد مشغول شد .

خدمات پنبه ای

 او در سال 1330   از سمت شمال غربی شهر میانه ، منطقه ی قوری چای ، قناتی را با هزینه شخصی خود براه انداخت که به «قوری چای کهریزی » معروف شد . هدفش این بود که آب آشامیدنی مردم میانه را از بالای شهر به داخل بیاورد  و نیاز آبی شهر را از این قنات تامین کند. چون در آن ایام لوله کشی شهری  نبود و مردم آب آشامیدنی خود را   از چشمه های جنوب شهر ( احمد کهریزی ، زینه کهریزی و...) تامین می کردند ، زنان لباس ها و ظروف را به خارج  شهر می بردند ، کنار رودخانه ها و چشمه ها می شستند.البته بعضی افراد متمول در خانه چاه داشتند و از آب چاه استفاده می کردند.

 پنبه ای  همه مقدمات این پروژه حیاتی  را هم انجام داد  ولی چون همزمان لوله کشی آب آشامیدنی شهری  از سوی دولت وقت  از سمت جنوب شهر انجام گرفت ، طرح وی عملی نشد. لذا بخشی از آب این قنات در آن ایام از طریق کانال های رو باز به بعضی  حمام های شهر (  سید حسن حامامی ، زینی حامامی ، حاج بخشعلی حامامی ، بشیر حامامی )  منتقل می شد و بقیه هم در امر کشاورزی مصرف می گردید. این قنات تا همین اواخر دهه پنچاه موجود بود .آب خوبی  هم داشت ولی اخیرا خشک شده است.

ازجمله خدمات عباسعلی پنبه ای همکاری در تاسیس درمانگاه جمعیت شیر وخورشیدسرخ  ( هلال احمر کنونی ) میانه بود که در آن زمان مردم  شهر از محرومیت درمانی به شدت رنج می بردند. پنبه ای عضو افتخاری  و فعال  هیات امنای این جمعیت به شمار می آمد. او در ترویج و توسعه مدارس جدید جهت سواد آموزی فرزندان شهر میانه نیز بسیار کوشا بود.

ذوق شعری

پنبه ای گر چه خواندن و نوشتن نمی دانست اما ذوق شعری  او  نشان از  عواطف ، احساسات درونی و زلالی دل و صفایی روحش داشت،گاهی شعر می سرود، به همین سبب با مرحوم شاعر شهیر استاد شهریار مرتبط بود  و به دعوت او گاهی در انجمن ادبی استاد شرکت می کرد و در آنجا اشعار  وغزل هایش را ارائه می داد. در بعضی منابع ،  اشعاری در مدح امیر المومنین علی (علیه السلام ) به وی منصوب است  که در اینجا می آوریم :

ای برازنده اولان شاننه سراللهی  .............      ای جهان اهلینه ثابت ایلین آللهی

اولماسیدون سن علی! عرض وسما اولمازدی .....باعث جن وبشرسن، سن اوزون باللهی

آنادان اولدون اوگون بیت خداوندی ده سن .... اوسبب دن دی اولوب کعبه حریم اللهی

مکه شهرینده غشمشم آدینا آدلاندون ........   هرطرفدن ایله دون حفظ رسول اللهی

کعبه بیتنده آقا بت لری سن پاک ایلدون ...... اولدی معراج سنه کتف رسول اللهی

ویرماسیدون سن اگر عمروه قلیچ خندق ده  .....آشکار اولمازدی دین خدا واللهی

وصف ذاتونده علی! غرق دی کل عرفا ... نیله سین  بس داها بیچاره علی اللهی

او این اواخر در تهران سکونت داشت  و سرانجام در تاریخ18/12/1355 در اثر سانحه تصادف  از دنیا رفت و در بهشت زهرای  پایتخت به خاک سپرده شد. برابر بعضی گزارش ها در مراسم تشییع وتدفینش استاد شهریار نیز حضور داشت.

نتیجه گیری

عباسعلی  پنبه ای یک شخصیت مذهبی  ،  متدین ، آزاد اندیش  و دارای روح نا آرام و کنجکاو  بود.  اشعارش  در مدح امام اول شیعیان حضرت علی علیه السلام دلیل روشنی بر این  حقیقت است، علاوه  شهادت  یکی از علمای  برجسته تبریز مرحوم آیت الله آقا میرزا عبدالله مجتهدی بر درستکاری  ، تواضع ، ساده زیستی و داشتن  وجدان بیدار  و تاسف از این که وی از تبریز به ارومیه  انتقال یافته است ، نشان از سلامت نفس پنبه ای دارد. 

 او اگر چه  نخست فریب تبلیغات فرقه ای ها را خورد  و مدتی فقط از حیث سیاسی و تفکر اقتصادی  آنها را همراهی کرد ،  این در زندگی  هر فردی که اندکی کنجکاو و ناآرام باشد طبیعی است  ولی  وی   در ادامه ،  راهش را جدا نمود  به گونه ای که  مورد خشم و نفرت و کم توجهی آنان قرار گرفت   و در نهایت وقتی حکومت فرقه  فرو پاشید بر خلاف اغلب آنان هرگز به دامن اجنبی پناه نبرد در ایران ماند و تاوان عملکرد و یا  بگویید تاوان  اشتباه و لغزش  خود را پس داد و هرگز به ملتش پشت نکرد ، بلکه پس از اندکی دوباره به آغوش مردمش بازگشت و برای آنها آب آشامیدنی ،  درمانگاه و مدرسه ساخت و برای مردم  از مولایش علی شعر سرود و این گونه عاقبت بخیر شد.

آیا کسی که در اشعارش  حضرت  امیر المومنین علی علیه السلام را « سر الهی » بداند که از وجودش خداوند متعال اثبات می شود و  با تمسک به حدیث  « لَوْلَاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاك »  حرمت  و شرف  خانه خدا و عالم هستی را به وجود مولا علی گره بزند ، می تواند غیر شیعه دوازده امامی و فرد غیر متعهد و  غیر مسئول  باشد و به وطن  و مردم خود خیانت کند؟! عباسعلی ، حر بن ریاحی غائله  آذربایجان  است ، او از تبار  شیخ محمد خیابانی ها  ، میرزا کوچک خان جنگلی ها  و از جنس ستارخان و باقر خان هاست و هیچ سنخیت و قرابتی با  پیشه وری و غلام یحیی ندارد.

بنابر این آنهایی که با افکار التقاطی و متزلزل خود   پنبه ای را در کنار این دو نفر سر سپرده دولت  روسیه و نوکر چشم وگوش بسته حزب کمونسیت شوروی  قرار می دهند  و در پشت این ترفند و شیطنت ، زیرکانه در صدد  مصادره به مطلوب وی   به نفع  اهداف نا مبارک  و  نژاد پرستانه خود هستند  ، بدانند  ظلم به  او ، ستم به مردم  و جفا به تاریخ می کنند و از انصاف و حقیقت  به دور ند. اگر پنبه ای زنده بود بیقین  اجازه  چنین فرصت طلبی  و بهره برداری سیاسی را به کسی نمی داد. جوانانی که امروز می خواهند از این مرد آزادی خواه  الگو  بگیرند  بدانند  مشی سیاسی ایشان  « «استقلال فکری  و عدم اعتماد و اعتنا به بیگانگان»  اعم از  روسیه ، انگلیس و آمریکا بود.

کانال تلگرامی صدای میانه اشتراک‌گذاری مستقیم این مطلب در تلگرام

نظر شما

۰۲/۹/۲۳ ۰۲:۱۶

پدرم خدابیامرز ازنزدیک پنبه ای رومیشناخت وسلام علیک هم داشتند هم قبل غائله آزربايجان ومردمومن ومردانه صفت ودرستگارومردمی توصیف میکرد ولی راجب آن شعرام دردفترم دارم میگفت ابن سعردرسال ۱۳۱۷ یک پهلوان درمیدان کشتی که اوروای مگفتن موقع عروسی شاه وفوزیه درحواله شترکوه خرم آباد بزبان اورد وان پهلوان یک میانسالی بودجلولرهاقدعلم کردوبرنده شدواین شعرها خواند ومن پرسیدم گفت ازجوانی ازپهلوانان یادگرفتم نمتواند مال پنبه ای باشد

۰۰/۹/۲۱ ۱۱:۰۵

پس بویوریسوز پنبه ای جنابلاری علاقه لییدیلر دیللری فارس اولا؟یا سیزین نظریزه پنبه ای جنابلاری علاقه لری وارییدی میانا نین مسئوللارین مرکز سئچه؟یادا دا حتماسئویردیلر کی تلوزیوندا تورکلره اهانت اولا؟؟آچیخلایین لوطفا

۹۷/۱۰/۱۰ ۱۸:۲۹

با سلام و احترام و تشکر مجدد از لطف و محبت جناب عالی

سوال بنده نیز همینجاست آقای علی اصغر سرتیب زاده در سن 11سالگی چه نقشی در مشروطه می توانست داشته باشد ؟ آیا اطلاق نقش و حضور به این گونه موارد درست و صحیح هست؟ خیلی بعید به نظر می رسد. مگر این که با تسامح یک معنای وسیع برای آن دو در نظر بگیریم.

۹۷/۱۰/۵ ۱۸:۱۸

کجاست از پنبه‌ایها که به فریاد جاده سرچم میانه برسد افرادی مثل پنبه‌ایها بودند که باعث رشد میانه در آن زمانها بودند جالبه که پنبه‌ای دولتی بود ولی خودش با پول خودش برای میانه آبکشی میکرد کو ازآن پنبه‌ایها که خودش برخیزد و از مردم یاری طلبد که بیایید مثل پنبه‌ای به فریاد جاده‌های شهرمان بتابیم آیا ژن پنبه‌ای میانه‌ای بود پس چرا اثری ازاون نیست و مردم فقط از دولت انتظار دارند

۹۷/۱۰/۵ ۱۳:۴۶

حجت الاسلام و المسلمین اباذری

با عرض سلام و تحیت

در خصوص رد احتمال فعالیت مرحوم عباسعلی پنبه ای در نهضت مشروطه ایران توسط حضرتعالی، توجه شما را به کتاب "زندگی و زمانه احمد کسروی: در برگیرنده زندگانی من، ده سال در عدلیه، چرا از ..."  جلب می نمایم که در پاورقی صفحه 178 در خصوص آقای علی اصغر سرتیپ زاده می نویسد:

علی اصغر سرتیپ زاده فرزند عباسقلی خان، زاده 1276 خورشیدی در کوی نوبر تبریز بود که از نوجوانی به حزب اجتماعیون-عامیون (سوسیال دموکرات) ایران پیوست و سپس از یاران خیابانی شد و ..."

همانطور که مستحضرید مرحوم عباسعلی پنبه ای متولد همان سال یعنی 1276 بوده اند. و لذا با عنایت به سرگذشت علی اصغر سرتیپ زاده و علیرغم این که فرمان مشروطیت در سال 1285 صادر و استبداد صغیر در سال 1287 واقع شده است، فعالیت پنبه ای نوجوان در امور سیاسی وقت غیر محتمل نمی تواند باشد. چنانچه قرائن دیگری دال بر اثبات این فعالیت موجود است که در صورت علاقه جنابعالی تقدیم خواهم نمود. 

 

برای مطالعه کتاب فوق می توان به لینک زیر مراجعه نمود:

https://tinyurl.com/ychwsqjr

با آرزوی توفیقات روزافزون برای جنابعالی

۹۷/۱۰/۵ ۰۹:۴۹

عجب دلیل قانع کننده ای !!! لازم نیست به هر شکل ممکن جواب بدهید . ببینید حضرت میهمان ایراد شما این است که وقایع آن موقع را با شاخص ها و معیارها و اعتقادات کنونی میسنجید. حتی اگر آنها تجزیه طلب هم بوده باشند که البته نبودند ، خواست ملت و پارلمان آن موقع آذربایجان بوده است .آن موقع مملکت صاحب نداشت و حکومت مرکزی هیچ دسترسی و احاطه به آذربایجان نداشت و آنجا را ول کرده بود به امان خدا . پادگانها نیز خالی شده بود و روسها و توده ایها هر بلایی بر سر مردم میاوردند . خوب در چنین وضعیتی تعدادی از باقی مانده های مشروطه ایها و خیابانیها جمع شدند تا فکری به حال مردم بکنند و بعدها حکومت مرکزی نیز آنها را قبول کرد . آنها در ذهن مردم قهرمانان روزگار بودند ولی روسها و توده ایها چون از چشم مردم افتاده بودند شروع کردند از گروه توده بیرون آمدن و ملحق شدن به دمکراتها تا دوباره جایگاه خود را پیدا کنند . پهلوی ها هم از این موقعیت استفاده کردند و شایع کردند دمکراتها کمونیست هستند و بعضی از افراد مشابه آقای ابازری نیز آنرا باور کردند و تبلیغات منفی علیه دمکراتها شکل گرفت . حالا شما هی تکرار کنید تجزیه طلب بودند .

۹۷/۱۰/۴ ۱۵:۴۱

قبول دارم کمک گرفتن با وابسته بودن فرق دارد ولی این کلیت ندارد حد اقل در این مورد صدق نمی کند. در ماجرای فرقه دمکرات وابستگی و تجزیه طلبی کاملا مشهود است و خنده دار هم نیست.

۹۷/۱۰/۴ ۱۵:۳۷

عرض کردم شما مرتب قیاس مع الفارق می کنید. حزب الله و حشد الشعبی که گروه های کاملا مردمی هستند و از دولت ایران خواستند در استقلال عراق و لبنان به آنها کمک بکند. این فرق می کند با فرقه دمکرات و حزب توده که هیچ جایگاهی در میان مردم آذربایجان نداشتند تا چه به رسد به مردم کل ایران! آنها در ادامه تجاوز چهار ساله روسیه به نیابت از آن دولت به این تجاوزگری ادامه دادند.

۹۷/۱۰/۴ ۱۰:۳۴

خطاب به کاربر میهمان :
کمک گرفتن با وابسته بودن خیلی با هم تفاوت دارند. یعنی نظر شما این مفهوم را دارد که اکنون که مثلا حکومت مرکزی از روسیه و چین در مقابل آمریکا کمک میگیرید پس تجزیه طلب هست ، این واقعا خنده دار نیست ؟ از اینها گذشته گیریم که خیلی از دمکراتها طرز فکر تجزیه داشته اند که این یک امر شخصی است و نمیتواند دلیل باشد بلکه دلیل سندی است که آن موقع توسط دولت مرکزی و دولت آذربایجان مورد توافق و تایید قرار داده شده بود تا آذربایجان دارای خود مختاری جزیی باشد نه تجزیه .

۹۷/۱۰/۴ ۰۹:۴۲

شما نه مفهوم حکومت رو متوجه می‌شوید نه تجزیه‌طلبی. با این حساب، الان ناآرامی‌های بحرین همش دست ایرانه، حزب‌الله لبنام هیچ خاستگاه مردمی نداره و کار کار ایرانه، حشدالشعبی اگه به حکومت عراق برسه احیاناً یه روزی میشه گفت ایران عراق رو اشغال کرده و از این برنامه‌ها

۹۷/۱۰/۴ ۰۹:۰۹

با عرض سلام مجدد خدمت همشهریان محترم

توضیحاتی درباره ذوق شعری مرحوم عباسعلی پنبه ای ارائه می نمایم.

مرحوم عباسعلی پنبه ای کتاب شعری داشتند که خود آن را در کودکی نزد مرحوم مادرم عشقیه پنبه ای که فرزند ارشد مرحوم عباسعلی پنبه ای هستند دیده بودم. شرایط دشوار اختناق سیاسی دهه 50 شمسی موجب دستگیری برادرم سیدفرید کاظمی توسط کمیته ضد خرابکاری در اواخر سال 1354 به اتهام فعالیت سیاسی شد که تا اواخر 1355 به طول انجامید. در همین سال به سبب احتمال بالای تفتیش منزل ما توسط ساواک، مادر مرحومم مجبور شدند که دفتر شعر مرحوم عباسعلی پنبه ای را موقتا به اقوام و خویشان نزدیک بسپارند. البته تفتیش منزل انجام نشد. ولی متاسفانه دفتر شعر عباسعلی پنبه ای علیرغم پی گیری های مادر مرحومم عودت داده نشد که دلیل آن تا کنون بر ما پوشیده مانده است. 

دو احتمال در خصوص سرنوشت دفترچه شعر مرحوم عباسعلی پنبه ای برای بنده وجود دارد:

احتمال اول این که این دفتر شعر نزد مرحوم میرزا جمشید بوده باشد و ایشان از سرنوشت آن مطلع بوده باشند. شاهد بودم وقتی مرحوم مادرم از ایشان سوال کردند وجود آن نزد خود را انکار نمودند. 

احتمال دوم این که این دفتر شعر پس از انقلاب اسلامی توسط برخی اقوام به دفتر حزب توده در خیابان 16 آذر تهران تحویل داده شده باشد. که در این حالت یا هنوز نزد این حزب غیرقانونی بوده و یا در اثر هجوم و تخلیه سریع دفتر این حزب در اوایل انقلاب اسلامی به یغما رفته باشد.

 

از آنجا که ظاهر این دفتر شعر به دفتر صدبرگی شباهت داشت شاید حاوی همین تعداد قطعه شعر بوده باشد. مرحوم مادرم برخی از اشعار پدرشان را از حفظ بازنویسی کردند که تعداد آنها اندک است. دستخط مرحوم عباسعلی پنبه ای را نزد مرحوم مادرم دیده بودم که انشالله تصویر آن را در اولین فرصت تقدیم همشهریان محترم خواهم نمود. البته به سبب لرزش دست مرحوم عباسعلی پنبه ای در اثر کهولت، خواندن آن کمی دشوار است. 

 

امیدوارم همشهریان عزیزی که به هر نحو ممکن است از این دفترچه شعر اطلاعاتی در دست داشته باشند به هر نحو صلاحدید اطلاع رسانی فرمایند. پیشاپیش از طرف خانواده تشکر می نمایم. 

خداوند را سپاسگزارم که در کشوری زندگی می کنم که سرانجام به برکت مجاهدتهای مردم پاکدل آن می توانم این سطرها را آزادانه نگارش کنم. 

روح همه درگذشتگان قرین رحمت الهی باد.

۹۷/۱۰/۴ ۰۷:۰۰

در این مورد قضاوت با خوانندگان عزیز است که اظهار نظر کنند و بگویند چه کسانی دروغ می گویند و چه کسانی تاریخ سازی می کنند؟!

۹۷/۱۰/۴ ۰۶:۵۴

همین که می گویید : حکومت نو پا و حمایت خارجی ، این خودش همان تایید پدیده شوم تجزیه طلبی است و در درستی وابسته بودن دمکرات ها به بیگانگان کفایت می کند. علاوه قیاس کردن حزب دمکرات به حزب الله لبنان هم از آن شوخی های بی مزه می باشد که به دنبالش گریه دارد.

۹۷/۱۰/۳ ۱۹:۴۶

سلام دوستان بیایید فرهنگ" زنده را عشق است" را احیاء نماییم.

۹۷/۱۰/۳ ۱۸:۳۱

ببینید اگر کمی انصاف داشته باشید متوجه میشوید که فارغ از اصل مقاله ، نویسنده در مقدمه مقاله موضوعات کوتاه اما اساسی را طوری با زیرکی بیان کرده است که هر خواننده ای تاریخ را کاملا تحریف شده دریافت میکند . دمکراتها را اشغالگر معرفی میکند و این واقعا چیزی به جز دروغ و تاریخسازی نیست چرا که حتی اگر سران دمکراتها را خارجی بدانیم که صد البته نبودند ،باز نمیتوان آنها را و بیش از 25 هزار نفر شهدای دمکراتها را اشغالگر نامید . آنها کسانی بودند که در بالای چوبه دار فریاد میزدند زنده با آذربایجان و زنده باد ایران. همچنین ایشان توده ای ها و دمکراتها را همانند پهلوی ها و روسهای آن موقع یکسان میپندارند . البته با کمی جستجو در اینترنت و یافتن مرام نامه حزب دمکراتها میتوان دلیل اینکار ایشان را فهمید.

۹۷/۱۰/۳ ۱۸:۲۳

با سلام و عرض ادب و احترام به همه دوستان عزیز که در تکمیل مطالب بنده نکات ارزنده ای مرقوم داشتند بخصوص از جناب آقای سید فرهود کاظمی و جناب آقای محمد صادق نائبی کمال تشکر را دارم که حقیر را مورد لطف و محبت قرار دادند. آنچه که در مورد این شخصیت تقدیم هم وطنان عزیز و فرهنگ دوست شد یک کار ابتدایی بود امید است ان شاالله بهانه و تلنگری باشد تا حرف ها و اطلاعات و اسناد و مدارک از سوی دوستان و آگاهان گفته شود و اطلاعات در مورد این شخصیت فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی کاملتر گردد و به قول یکی از دوستان یک کتاب مستقل درباره زندگی ، فعالیت ها و خدمات ایشان نوشته شود. البته در باره سایر شخصیت ها نیز به شرح ایضا.
1 – در مورد کم سوادی یا بی سوادی آن مرحوم که بعضی دوستان تذکر به جا دادند ، باید عرض کنم که در برخی منابع مکتوب به آن تصریح شده است. البته بنده استنادم تنها منابع مکتوب نبود از بعضی معمرین هم شنیده بودم و این گونه مشهور شده است . مگر این که بگوییم و این گونه تعارض را جمع کنیم که ایشان در آن واقعه و اوائل همین طور بوده و خواندن و نوشتن را بعدا آموخته و این دست خط ها نیز مربوط به سال های اخیرایشان باشد. یا این که همان گونه که جناب نائبی اشاره کردند ، بعضی ها کم سوادی را با بی سوادی به هم مخلوط کردند.
اما در هر صورت چه ایشان را با سواد بدانیم یا بی سواد و کم سواد ، آن چه که مهم است ایشان از یک رشد عقلی ، تدبیر ، درایت و اخلاق ستودنی برخوردار بوده است که امروز شاید بتوان گفت بعضی از تحصیل کرده ها در سطح دکترا ، پرفسوری و اجتهاد فاقد آن هستند و از کم عقلی رنج می برند ، چون رشد علمی و تحصیلی ، غیر از رشد عقلی و درک و فهم ذاتی است. رشد تحصیلی و مدرک علمی را می توان با اندکی تلاش و کوشش به دست آورد بخصوص امروز هم با خرید و فروش پایان نامه ها این کار راحت تر هم شده است ، ولی رشد عقلی و درک و فهم اجتماعی به اصالت خانواده و تهذیب نفس و تذکیه قلب و تقوا و توفیق الهی نیاز دارد و از هر کسی ساخته نیست.
2 – یکی از دوستان و کارمندان محترم شهرداری نوشتند که آب قوری چای کهریزی خشک نشده و هنوز هم جریان دارد این خبر برای بنده از دو جهت بسیار مایه خوشحالی شد. اولا : منافع دست رنج این مرد تلاشکرهنوز هم جریان دارد و مورد استفاده مردم واقع شده است چه توفیقی از این بالاتر؟؛ ثانیا : من از این قنات خاطره خوب و خوشی در دوران جوانی دارم در اوائل دهه 50 که در قوری چای کارخانه قند ریزی دائی ام ، کار و کارگری می کردم ، بعد از ظهر گرمای شدید تابستان ها وقتی از کار فارغ می شدم یک راست به سراغ آب این قنات می رفتم ، گاهی هم با دوستان بودم و در آن آبتنی کرده و خودمان را خنک می کردیم. امید است تا صد ها سال آب این قنات همچنان مایه حیات و زندگی باشد و ثوابش به روح آن مرحوم هدیه گردد.

۹۷/۱۰/۳ ۱۵:۲۶

به امید استجابت این خواسته بجا و منطقی از طرف اهالی فرهنگ و هنر و دوستان عزیزی که خواهان اعتلای میانه و میانه ای هستند. موفق و پیروز باشید.

۹۷/۱۰/۳ ۱۱:۴۷

با سپاس از معرفی مشاهیر و بزرگان شهرمان
دوستان بیائید اشخاص زنده و در قید حیات را بیشتر معرفی کنیم تا مثل معروف "زنده کش مرده پرست" رنگ و بوی زندگی پیدا کند تا مرگ
همین الان در این شهر همشهریان عزیز و بزرگواری داریم که با تمام مشکلات و سختی های موجود در حال کمک به انسانیت و بشریت هستند(ساخت مدرسه، ساخت خانه برای افراد بی بضاعت، کمک به بیماران صعب العلاج مثل سرطان و همکاری با نهادهای حمایتی اعم از کمیته امداد و بهزیستی )
بیائید این افراد را در زمان حیات معرفی کنیم و بذر نیکوکاری را بپاشیم.
با سپاس مجدد

۹۷/۱۰/۳ ۱۱:۰۳

اقای اباذری ! مرحوم پنبه ای به رحمت الهی رفته اند و نام نیکی از ایشان باقی مانده است. ایا...

۹۷/۱۰/۳ ۰۹:۴۷

در معرفی خدمات مرحوم پنبه ای گفته اید که قنات قوری چای در سال های اخیر خشک شده
محض اصلاح مطلب:
از قضا قنات قوری چای که ما کارمندان شهرداری آن را به نام قنات پنبه ای می شناسیم و در مکاتبات اداری خود نیز به همین نام ذکر می کنیم از جمله منابع آبی مطمئنی است که در بدترین سالهای آبی هم خشک نشد و هرگز آب این قنات از جریان نیافتاده است.
در حال حاضر آب این قنات به عنوان یکی از مهمترین منابع تأمین آب مورد نیاز فضای سبز شهری میانه بوده و از طریق شبکه آبیاری که در سال 1384 توسط شهردار وقت آقای قراچورلو احداث گردید فضای سبز مسیر بلوار زینبیه از غرب تا شرق شهر، پارک انقلاب و .. را تأمین می کند.

۹۷/۱۰/۳ ۰۸:۱۲

یه جوری نوشتن آذربایجان به اشغال حزب دموکرات درآمد که آدم فکر می‌کنه حزب توده‌ایی آدمایی خارجی بودند اومدن آذربایجان را اشغال کردند، حزب دموکرات تمام اعضایش ترک و اهل آذربایجان بودند، پیشه‌وری خود نماینده‌ی مجلس شورای ملی بوده و . . . حزب دموکرات در طول تقریباً یک سال موفقیت‌هایی داشت که اصلا قابل مقایسه نیست. درسته حمایت خارجی هم بود ولی همش حمایت خارجی نبود، مردم آذربایجان هم حالا نگیم همشون ولی اکثریت طرفدار حرف دموکرات بودند، معلومه وقتی حکومتی نوپا باشه حمایت خارجی را با جان و دل قبول می‌کنه، مثل شما به این می‌مونه که الان بگیم حزب‌الله لبنان هیچ خاستگاه مردمی نداره و همش حمایت ایرانه

۹۷/۱۰/۳ ۰۰:۵۶

اطلاعات ارزنده ای بود حاج آقا دستمریزاد

۹۷/۱۰/۳ ۰۰:۴۶

باسلام از اینکه مقاله ای در مورد مرد گمنام میانه ای خواندم خیلی خرسند شدم که چطور شده از این شخصیت باار زش تاریخ میانه یاد شده خانه پدریم همسایه بودیم دختری داشت بنام عشقیه خانم ایشان معلم ابتدایی بودن چقدر علاقه داشتند همشهریانش باسواد شوندبااینکه سن کم داشتم احساس میکردم این خانواده چه تفکراتی دارن حرفهایی که درخانواده ام ازایشان می شنیدم احساس می کردم چقدر این مرد روشنفکر واینده نگر بودند ای کاش نویسنده ای بودسرگذشت این مرد تاریخی را بصورت کتاب مکتوب می کرد

۹۷/۱۰/۳ ۰۰:۲۸

اشتباه است که تحقیق را پژوهش معنا و معادل کنیم. تحقیق رسیدن به حق و گفتنش هست. محقق, سیاه و سفید و حق و ناحق را تمییز و ابراز میکند. این مقاله یک تحقیق عالی است. بیان نقاط قوت در کنار بیان نقاط ضعف. بیان نکات مثبت در کنار نکات منفی. میکند. این مقاله یک تحقیق عالی است. بیان نقاط قوت در کنار بیان نقاط ضعف. بیان نکات مثبت در کنار نکات منفی. 

از جناب اباذری کمال امتنان را دارم بابت تدوین این تحقیق.

در جزئیات, حرفهایی دارم. مثلا: نامه ایشان به دردانه اش عشقیه را دارم. شعری به دستخط خود دارم. کم سواد بود نه بی سواد.

ضمنا در بندرعباس قناتی وجود دارد به نام پنبه ای! متوجه شدم در ایام تبعید, دست از کار خیر نکشیده و این قنات را ساخته. این را حتی نوه محقق و اندیشمندش مهندس فرهود کاظمی هم که در این مقاله کامنت گذاشته هم نمی دانستند.

خداوند رحمتش کناد.

۹۷/۱۰/۲ ۲۳:۳۷

با سلام و احترام جناب آقای اباذری نکات منفی کم و نکات مثبت زیادی داشت و این برخلاف مقاله قبلی شما بود ولی من عرضم این است چرا شما کسانی را که با نظر شما موافق نیستند متهم به تحریف تاریخ برچسب زنی تحریف شخصیت یا تحریف تاریخ میکنید

۹۷/۱۰/۲ ۲۲:۴۲

با سلام ، بخش معرفی احتمالی آن بزرگوار نوشته بودید « . او با این که سواد خواندن و نوشتن نداشت » و این مطلب صحت ندارد و ایشان می توانستند خوب بنویسند و حتی اشعارشان با دستخط خودشان موجود است و نیز از نظر سواد خواندن هم می توان یادآوری کرد که وی قرآن را بسیار خوب می توانست بخواند .

۹۷/۱۰/۲ ۲۲:۰۶

حجت الاسلام والمسلمین اباذری

عرض سلام و ادب

نگارش این مقاله محققانه و خیرخواهانه توسط جنابعالی، که با هدف ارشاد و راهنمایی نسل جدید و نسلهای آینده با روشنگری درباره شخصیت مرحوم عباسعلی پنبه ای انجام شده است، به باور اینجانب کمک شایانی در بسط و گسترش فرهنگ و ادب و اخلاق در این آب و خاک کهن نموده و توانایی دستیابی به تحلیل روشن از گذشته این سرزمین را به هموطنان مان اهدا می نماید.

امید است مراتب تشکر اینجانب، به عنوان یکی از نوه های مرحوم عباسعلی پنبه ای، را پذیرا باشید.

اخبار روز