
خیلی وقت میشود که این ماشین خوش خط و خال غبار روب را ندیده ایم...یعنی دلتنگش شده ایم...دلتنگ صدای نابهنجارش که شب های تابستان تا آن سوی میانه قابل شنیدن بود و تا پاسی از سحرگاهان خواب را برای ما حرام می کرد.ماشینی که قرار بود بجای رفتگران و کارگران زحمت کش وظیفه جاروکشی قسمتی از خیابانها را بر عهده داشته باشد ، اما خیلی زودتر از موعد بازنشسته شد. نقل قول اینکه آمار انتقادها از شمار در رفته است و ما هم نمیخاستیم بعد مدتها چیزی بنویسیم..دلمان برای آن ماشین زرد که بیشتر شبیه به اسباب بازی بود و یک سال نشده با آن جاروهای پلاستیکی بزرگش ناپدید شد لک زده بود، همین. شاید آن جاروهای پلاستیکی بزرگش برای یک خرید ناموفق فریبنده بوده اند.
دستان پینه بسته تک تک رفتگران عزیز را که در سرمای طاقت فرسای زمستان با تحمل شرایط سخت کاری ، بهداشت شهرمان را حفظ میکنند میبوسیم و برایشان آرزوی تندرستی میکنیم..