از سوگ ملی تا پیدا شدن جسد بی جان الهه و یک ملت در بهت
هنوز بیستوهشت روز از فاجعه انفجار در اسکله شهید رجایی بندرعباس نگذشته بود که خبر گمشدن و سپس قتل دلخراش الهه حسیننژاد، دختر جوان اصالتا سرابی و ساکن تهران، جامعه ایران را در شوکی تازه فرو برد. افکار عمومی یازده روز پر التهاب را با بیم و امید پشتسر گذاشت تا آنکه در ۱۵ خرداد، با اعلام کشف جسد و شناسایی قاتل، بار دیگر موجی از اندوه و خشم در فضای عمومی کشور ایجاد شد. قاتل نیز مردی اصالت اردبیلی و دارای شغل آزاد در تهران بود. این حادثه شاید اگر فضای مجازی و اینستاگرام بدین گستردگی شایع نشده نبود بدین سرعت و حساسیت ملی نمی شد و همانند سایر گم شدنها روال قانونی خود را پیش می گرفت که پر رنگ شدن این خبرخود نشان از همدردی عمیق مردم نسبت به هموطنان و اهتمام و جدیت پلیس در پیگیری صیانت از حقوق شهروندی را دارد.
شهروند ترک بودن و تراژدی تلخ مهاجرت
آنچه مرا وادار به نوشتن این چند سطر(جدای از تحلیل دلایل وقوع فاجعه هولناک قتل دختر جوانمان و بنابر اعترافات اولیه قاتل یعنی سرقت و انگیزه اقتصادی، که این امر در حوزه تخصص کارشناسان مربوطه است) کرد ، یک مشخصه مشترک مابین شهروندان مهاجر همچون مقتول و قاتل اخیرالذکر وجود دارد که هر دو از جمله خانواده مهاجران ترک به پایتخت بوده اند. بررسیهای آمار رسمی نشان میدهد که استانهای شمالغربی ایران، بهویژه آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان، در دهههای اخیر جزو استانهای مهاجرفرست به تهران بودهاند که شهرستان میانه بطور غیرقابل باوری در میان تمامی ۴۸۳ شهرستان ایران، به تنهایی مقام دوم مهاجرفرستی به پایتخت را در ده سال اخیر( از قول رادیوصداسیمای ملی) و حتی شاید جزو ده شهرستان اول کشور به آنسوی مرزها را دارد. آذربایجان شرقی: در سال ۱۳۹۷، حدود ۷۰ هزار نفر از این استان مهاجرت کردند که ۳۹٪ از آنها به استان تهران رفتند. اردبیل: در سال ۱۳۹۹، بیش از ۲۱ هزار نفر از جمعیت استان اردبیل به تهران مهاجرت کردند. این مهاجرتها عمدتاً به دلایل اقتصادی و اشتغال صورت گرفتهاند. زنجان: در فاصله زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰، از مجموع ۲۷٬۱۲۸ نفر مهاجر خارجشده از استان، بیشترین تعداد مهاجرتها به استانهای تهران، البرز، قزوین، قم و گیلان بوده است .حضور دو مهاجر ترکتبار — هم مقتول و هم قاتل — در این تراژدی، پرسشهایی تلخ و ضروری را درباره ساختارهای اجتماعی، فشارهای روانی و تبعیضهای جغرافیایی و اقتصادی برمیانگیزد.
- اولین سوال قابل تامل اینجاست که چرا مهاجرت گسترده عمدتاً از مناطق ترکنشین صورت میگیرد؟
- چرا استانهایی مانند یزد، اصفهان یا خراسان، چنین سهمی گسترده ای از مهاجرت ندارند؟
- چه مولفه هایی یا زیرساخت هایی اقتصادی یا شرایط زندگی و فضای فرهنگی و اجتماعی سبب مهاجرت عمده شهروندان آذربایجانی به پایتخت شده است؟
- چرا شرایط مساوی اشتغال ، مسکن ، فضای های فرهنگی و سرمایه گذاری در استان های ترک نشین بطور مساوی تقسیم نشده است تا سالانه هزاران نفر به تهران مهاجرت نکنند؟
- چرا هیچ درمانی برای این درد بی درمان در طول حداقل 20 سال گذشته نشده است؟
- دولتها در راس چه برنامه های موفق پایداری برای جلوگیری از این مهاجرت به پایتخت و مهاجرت معکوس به روستاها داشته اند و از طرحهای جهانی موفق استفاده کرده اند؟
- آیا باید چنین موضوعاتی حتما توسط رسانه های خارجی دشمن کشور و ملت ایران مطرح شود تا صداسیما مجبور به تهیه پاسخهایی اوهام گونه و بدور از واقعیت بطن جامعه شود؟
- آیا نهادهای حاکمیتی که امروزه نیز هرکدام دارای روابط عمومی های فعالی هستند، نباید پس از شناخت معضلات روزمره زندگی مربوط به آحاد مردم ایران و علی الخصوص شمالغرب و همشهریانم در شهرستان میانه که همه برای ساختن وطنمان کوشیده ایم و دائما در تمامی بزنگاههای حساس همچون دفاع مقدس و حتی فرامرزی، عرصه علم و فناوری و فرهنگی و یا آوردگاههای ورزشی جهانی از جان مایه گذاشته ایم ، پاسخ مناسب و درخور شایسته ای شامل برنامه های مشخص ، ارائه راه حل برای حل مشکلات و زمانبندی برای رسیدن به هدف طرح به مردم، دعوت از افکار عمومی و مشارکت ملی بدور از زدن هرگونه اتهام و عناوین مجرمانه و حاشیه سازی برای خبرنگاران داشته باشند؟
- آیا واقعا تحریم های جهانی مشکل اصلی عمده مهاجرت ترک ها به پایتخت بوده است یا تبعیض و بی مهری به مردمان این سرزمین؟ چرا ؟
- آیا ما با یک بحران خاموش در زمینه مهاجرت داخلی مواجه نیستیم؟ چرا این سوالات هیچ گاه پاسخ داده نشده اند؟
آیا میانه جزو محرومترین شهرستانهای ایران نیست؟
در شش ماه گذشته، تنها با استناد به اخبار منتشرشده در سایت «صدای میانه»، میتوان تصویری نگرانکننده از وضعیت اجتماعی شهرستان میانه ترسیم کرد؛ شهری که گویی هر روز با شکلی از آسیب اجتماعی و امنیتی دستبهگریبان است. یکی از تلخترین حوادث این دوره، وقوع یک قتل خانوادگی فاجعهبار بود؛ پدری که سه فرزند معصوم خود را به قتل رساند و سپس خود نیز خودکشی کرد. با استناد به مقاله ای که در ادامه از آن سخن خواهد رفت، شهرستان میانه شدیدا مستعد رخدادهای مشابه به هم و متناوب با یکدیگر می باشد که در پنج سال ابتدایی دهه هفتادی شمسی آمار پایان های خودخواسته به زندگی توسط شهروندان میانه ای بصورت پیوسته در این مقاله منتشر شده است.
در کنار قتل فوق الذکر، پنج مورد ایجاد رعب و وحشت عمومی – در مجتمعهای مسکونی و مراکز درمانی مانند بیمارستانهای برکت و خاتم – با حضور بهموقع پلیس پایان یافت. همچنین در سه عملیات جداگانه، مجموعاً ۱۷ فقره سرقت کشف و عاملان آن بازداشت شدند. از سوی دیگر، کشف چهار محموله مواد مخدر شامل مقادیر قابل توجهی شیشه، پرده از فعالیت باندهای قاچاق در منطقه برداشت.
در حوزهی نظم عمومی نیز، دو مورد قدرتنمایی خیابانی و نزاع جمعی با برخورد نیروهای انتظامی مواجه شد. اجرای حکم اعدام یک متجاوز به عنف نیز نشاندهنده قاطعیت دستگاه قضایی در برخورد با جرائم خشن بود. این تحرکات، از یک سو گویای حضور مؤثر نیروهای امنیتی است، اما از سوی دیگر، بازتابی تلخ از چهرهی نگرانکننده یک جامعهی در معرض آسیب است که به مداخلات فرهنگی، آموزش اجتماعی و سرمایهگذاری پایدار نیاز مبرم دارد.
همچنین آمارهای تکاندهندهی تصادفات جادهای و مرگومیر ناشی از آن در میانه، خبر از بحرانی عمیقتر میدهد؛ نهفقط ضعف زیرساختهای جادهای، بلکه وضعیت نگرانکننده فرهنگ رانندگی در شهرستان و حتی استان آذربایجان شرقی که این آمار سوانح جاده ای، تجدیدنظر فوری و طراحی راهحلهای بلندمدت را از سوی نهادهای مسئول میطلبد.(در لحظه تنظیم یادداشت یک تصادف در محور میانه-تبریز رخ داد که خوشبختانه فوتی نداشته است)
از سالهای فعالیت در حوزه اجتماعی و فرهنگی محتوای مقالهای را به یاد دارم که محقق یکی از دانشگاههای علوم پزشکی اردبیل یا تبریز در آن از پدیدهای بهنام «چاله روانی» در میان ساکنان میانه نام برده بود؛ اصطلاحی برای توصیف نوعی اختلال مزمن و جمعی ناشی از فشارهای اجتماعی، اقتصادی و روانی که مرور سادهی همین اخبار ششماهه اخیر مهر تأییدی است بر این ادعا.
و در پایان آیا زمان آن نرسیده که برای نجات مردمان این شهر، کاری بیش از صدور بیانیه و علاج درد کرد؟ آیا شهروند ایرانی در ایران و ساکن میانه شایسته زندگی انسانیتر در وطنش نیست؟ پایان./
منابع :
https://www.tahlilbazaar.com/news/89862
https://sppl.ui.ac.ir/article_21643.html
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/12/14/1672937
متاسفانه عنوان مقاله فراموش شده و موفق به پیدا کردن متن اصلی تاکنون نشده ام. نام مقاله و نویسنده آن بروزرسانی خواهد شد.