پزشک در فرهنگ کهن ایرانی همواره از جایگاه ویژه ای بر خوردار بوده است واین جایگاه به واسطه اینکه برای مردم و به خاطر مردم توانسته است سلامتی را جایگزین رخسار رنگ پریده بیماران نماید رنگ قداست به خود گرفته است. بطوریکه در باور اسلامی طبابت یک نوع عبادت است. وقتی دانش ، تجربه ، تعهد و عاطفه یک پزشک غبار غم و اندوه را از چهره یک بیمار و خانواده اش می زُداید در حقیقت می توان گفت پزشکی نه یک شغل بلکه یک رسالت عظیمی است که در تاریخ ایران نشانه خرد ورزی و تولید علم بوده و گواهی است بر وجود استعدادهای درخشان و اندیشه های پرفروغی که در آسمان این مرز بوم بروز کرده و ادامه خواهد داشت و همین امر باعث شده خدمات جامعه پزشکی در کشور ما نمایانگر برگ زرینی در کارنامه این قشرزحمتکش باشد. بطوریکه تلاش و حضور این بیداردلان در جبهه های نبرد حق علیه باطل تا خدمت بی چون چرای آنان به قشر ضعیف و بی بضاعت بر کسی پوشیده نیست و از اینگونه پزشکان شهرمان میانه ،، هرگز بی بهره نبوده است. لذا تصمیم گرفتم با به تحریر در آوردن تلاشهای پزشکان سالهای نه چندان دور شهرمان میانه ، تا آنجا که در توان دارم ادای دِین نمایم. چرا که آدمهای خوب از جنس آسمانها و لحظه های ناب هستند.
زمان می گذرد به یاد تپش قلب پزشکی جراح، برای خدمت به همشهریان خودکه همانند تیک تیک ساعت در حال ثانیه شماری بود افتادم . گوشی را بر داشته با داماد عزیزش آقای دکتر کامبیز پناهی که در دوران کودکی هم بازی بودیم تماس گرفته و از وی خواهش کردم یک وقت مصاحبه با پدر همسر گرامیش آقای دکترسید احمد صدیقی ، همشهری و جراح بازمانده جنگ ویتنام هماهنگ نماید .
پس از قبول زحمت ، به درخواست اینجانب پاسخ مثبت داد ، به منزلش زنگ زدم بانوی وفادار همسر محترمه آقای دکتر صدیقی با افتخار هرچه تمامتر از این درخواست بنده استقبال کرد، و بنده با بیان اینکه وظیفه خود می دانم از خدمات بی منت و فداکاری همسر گرامی تان که همه عمرخود را مصروف تسکین آلام دردمندان و جلب رضایت خداوند متعال نموده و علیرغم همه ناملایمات از هیچ کوشش و تلاشی در این مسیر دریغ نکرده گزارشی تهیه نمایم با کمال میل و ادب و فروتنی تمام که نشانگر شخصیت بی نظیر این بانوی با وقار است در خواست من حقیر، ژورنالیست کهنه کار را با آغوش باز پذیرا شد که به نوبه خودم از ابراز لطف و محبتش تقدیر و تشکر می نمایم. سِنی از وی گذشته ، به سیمای خوش تیپش که نگاه میکنم منو به یاد سالهای نه چندان دور می اندازد که با دستان معجزه گرش به بیماران، مخصوصا بیماران نیازمند شهرمان بدون چشم داشت مهرو شادی و جان تازه ای می بخشید مصاحبه انجام شد از اینکه با یک پزشک جراح میانه ای مصاحبه انجام دادم به خاطر خدماتی که برای قشر زحمتکش مخصوصا بی بضاعت میانه انجام داده بود بسیار ذوق زده شدم و حیفم آمد این مصاحبه را قبل از فرا رسیدن سال نو انتشار ندهم. آقای دکتر صدیقی مرد وارسته ای که وقتی به چهره زیبایش و دستان چروک شده اش نگاه کردم دست بوسی از چنین مرد بزرگ و با شخصیت را به خاطر خدمات ارزشمندش به همشهریان عزیزم برای خود افتخار بزرگ در زندگی دانستم ، ایشان در سال ۱۳۱۴ در میانه چشم به جهان گشود. دوره ابتدابی رادر میانه و متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساندسپس وارد دانشگاه تهران شده و از این دانشگاه به عنوان جراح عمومی فارغ التحصیل شد. دکتر صدیقی در این مصاحبه با اشاره به اینکه دوره تخصصی را در بیمارستان سینای تهران گذرانده است می گوید: ایثار ، فداکاری و کمک به مردم بویژه مستمندان همواره در زندگی انسان بویژه یک طبیب ،، همیشه ماندگار خواهد بود و با توجه به خدماتی که من در این زمینه برای همشهریان عزیز میانه ای انجام دادم نه تنها راضی هستم بلکه داشتن وجدانی آسوده در این زمینه را یک موهبت بزرگ الهی می دانم.دکتر صدیقی با بر شمردن گذشته پاک و بی آلایش خود خطاب به پزشکان جوان می گوید : همواره فقرا را در اولویت قرار داده و کمک به هم نوعان را فراموش نکنند چرا که این حرکتشان با شکوه ترین لحظات زندگی آنان خواهد بود. این جراح حاذق و با شخصیت در ادامه این مصاحبه صلح و صفا در جهان را بهترین آرزوی خوددانسته و با اشاره به حضورش در ۸ سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی می گوید :
بارها داوطلبانه در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور یافته و مجروحان جنگی را بویژه در مناطق گیلانغرب ، سرپل ذهاب و سردشت مورد عمل جراحی قرار دادم و هر عملی که موفقیت آمیز و باعث بهبودی رزمندگان اسلام می شد آنروز بهترین روز زندگی من بود وی در ادامه به بمباران شهرستان میانه توسط رژیم بعثی عراق به سرکردگی صدام تکریتی بویژه بمباران مدرسه زینبیه اشاره کرده و میگوید : آن روزی که شهرم میانه مورد تجاوز هواپیماهای عراقی قرار گرفت من در بیمارستان بطور شبانه روز و بدون وقفه با نور فانوس مشغول عمل جراحی مجروحین بودم که در این امر کمک و تلاشهای چشمگیر پرسنل شریف بیمارستان بویژه آقای دکتر توفیقی یکی از همشهریان عزیز که از تبریز به میانه آمده و به بنده کمک می کرد هرگز فراموش شدنی نیست . دکتر صدیقی در ادامه این مصاحبه به باشکوه ترین لحظات زندگی خود اشاره کرده و می گوید : چقدر زیبا بود لحظه ای که بیمارانم حالشان خوب می شد و برای تشکر به مطب من می آمدند . این جراح مشهور کشورمان بمباران زادگاهش میانه بویژه مدرسه دخترانه زینبیه که منجر به شهادت و مجروح شدن دختران بیگناه توسط رژیم بعث عراق شدرا تلخ ترین زندگی خویش یاد کرد. آقای دکتر صدیقی در پاسخ به این سوال که شما از بیماران بی بضاعت خود وجهی به عنوان ویزیت دریافت نمی کردید سوال بنده را نیمه تمام گذاشته و می گوید فلانی،، مطمئن باش اگر امروز هم طبابت می کردم همین کار را ادامه می دادم . این شناسنامه طب شهرمان در ادامه این مصاحبه ایثار ، فداکاری و کمک به خلق را یکی از ماندگارترین یادگار یک طبیب بیان کرده و می افزاید :از اینکه در این زمینه موفق شدم به وظیفه خود عمل نمایم وجدانی آسوده دارم و هرگز افسوس نمی خورم. دکتر صدیقی کمک به فقرا و دعاهای آنان را بزرگترین عشق در زندگی دانسته و گفت یکی از آرزوهای همیشگی من در این سِن دنیای بدون جنگ و بیماری است. از جراح حاذق شهرمان تقاضا کردم در مورد حضورش در جنگ ویتنام و خاطره ای از این جنگ و عدم قبول ویزای اقامت آمریکا را برایمان بازگو کند ،
علیرغم اینکه به خاطر کهولت سنی خسته شده بود ولی با چهره خندان و تبسمی که یادآور خاطره های آن روز بود مکثی کرد و گفت: در سال ۱۳۴۶ چهار جراح از ایران برای مداوای مجروحین جنگ ویتنام انتخاب شدند که یکی از آنان بنده سید احمد صدیقی بودم که به مدت دو سال در این جنگ حضور داشتم که روزی با همکاران جراح در چادری دور هم جمع شده بودیم گلوله ای از بالای سرمان گذشت و چادر صلیب سرخ را سوراخ کرد وبا لطف خداوند از این حادثه جان سالم بدر بردیم. این جراح پرتلاش و با شخصیت شهرمان در مورد عدم قبول ویزای اقامت آمریکا گفت : ماندن در کشورم ، خدمت به مردم و مداوای هموطنانم بویژه همشهریان عزیزم را به این اقامت ترجیح دادم . آقای دکتر صدیقی در پایان این مصاحبه متکی به خدا بودن، انسانیت ، خدمت به مردم ، وجدان راحت و آسوده را ازمهمترین ویژگی زندگی خود اعلام کرده و گفت : امیدوارم پزشکان نسل جوان امروزی نیز تلاش خود را در خدمت به مردم، بویژه همشهریان عزیز ، بیماران بی بضاعت در اولویت زندگی خود قرار دهند. در پایان برای این مرد بزرگ و این پزشک حاذق و بیظیر از ایزد منان، آرزوی سلامتی و تندرستی می نمایم.